آنچه در باره سفيانى رسيده و اينكه امر او از حتميات است و نيز اينكه او پيش از قيام قائم عليه السلام خ
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى 416 (باب - 18)(آنچه در باره سفيانى رسيده و اينكه امر او از حتميات است و نيز اينكه او پيش از قيام قائم عليه السلام خواهد بود) (باب- 18) (آنچه در باره سفيانى رسيده و اينكه امر او از حتميّات است و نيز اينكه او پيش از قيام قائم عليه السّلام خواهد بود) (1) 1- عيسى بن أعين از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «سفيانىّ از حتميّات است و خروج او در ماه رجب خواهد بود و از آغاز خروجش تا پايانش جمعا پانزده ماه است كه در شش ماه آن جنگ و پيكار مى‏كند، و چون شهرهاى پنجگانه را به تصرّف درآورد نه ماه فرمانروائى خواهد كرد، و يك روز هم بر آن افزوده نمى‏گردد». (2) 2- معلّى بن خنيس گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مى‏فرمود: «از كارها پاره‏اى‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 417 حتمى است و پاره‏اى از آن غير حتمى، و از جمله امورى كه حتما واقع مى‏شود خروج سفيانى در ماه رجب است». (1) 3- محمّد بن مسلم گويد: شنيدم امام باقر عليه السّلام مى‏فرمود: «خدا را پروا داشته باشيد و با پارسائى و كوشش در فرمانبردارى خداوند بر اين اعتقادتان يارى بجوئيد، كه بيشترين چيزى كه بر هر يك از شما رشك مى‏برند (يا بالاترين چيزى كه هر يك از شما از حيث سرور و شادمانى دارد) از همان دينى است كه داريد، آن وقتى كه در مرز آخرت قرار گيرد، و دنيا از او دست شويد، پس هر گاه بدان حدّ برسد خواهد دانست كه با نعمت و كرامت از جانب خداوند و مژده به بهشت روبرو است و از آنچه مى‏ترسيد در امان است، و يقين خواهد كرد كه آنچه بدان اعتقاد داشته همان حقّ است و هر كس كه با دين او مخالفت ورزيده بر باطل بوده و هلاك‏شونده است پس بشارت باد شما را و باز بشارت و مژده باد شما را بدان چه مقصود شما است، مگر نمى‏بينيد دشمنان خود را كه بر سر نافرمانيهاى خدا با يك ديگر در جنگ و ستيزند، و پاره‏اى از ايشان به خاطر دنيا عدّه‏اى ديگر را مى‏كشند جدا از شما و شما در خانه‏هايتان بر كنار از ايشان در امن و آسودگى هستيد، و سفيانى براى شكنجه كردن دشمن شما براى شما كافى است، و او از غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 418 نشانه‏هائى است كه به سوى شما است، (1) علاوه بر اين آن فاسق وقتى خروج كند شما يك ماه يا دو ماه پس از خروجش همچنان به جاى خواهيد ماند و ناراحتى براى شما پيش نخواهد آمد تا آنكه او خلق بسيارى غير از شما را بكشد. يكى از اصحاب آن حضرت به او عرض كرد: هنگامى كه چنان شود ما خانواده و زن و فرزند خود را چه كنيم؟ فرمود: مردان شما خود را از او پنهان مى‏كنند، كه خشم و حرص او متوجّه شيعيان ما است، و امّا زنان ان شاء اللَّه تعالى ناراحتى و مشكلى بر ايشان پيش نخواهد آمد، گفته شد: پس مردان به كجا فرار كنند و از دست او بگريزند؟ آن حضرت فرمود: هر كس از شما بخواهد بيرون شود به مدينه يا به مكّه يا به يكى از شهرهاى ديگر بگريزد، سپس فرمود: شما در مدينه چه خواهيد كرد با توجّه به اينكه سپاه آن فاسق قصد آنجا مى‏كند بنا بر اين شما را به مكّه توصيه مى‏كنم كه محلّ گرد آمدن شما همان جاست. فتنه او به اندازه مدّت باردارى يك زن: يعنى نه ماه است و ان شاء اللَّه از آن مدّت تجاوز نمى‏كند». (2) 4- عبد الملك بن أعين گويد: «نزد امام باقر عليه السّلام بودم و سخن از امام قائم عليه السّلام به ميان آمد، به آن حضرت عرض كردم: اميدوارم كه هر چه زودتر واقع شود و سفيانى در غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 419 كار نباشد، فرمود: نه به خدا قسم آن از امور حتمى است كه گريزى از آن نيست». (1) 5- حمران بن أعين از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت در باره فرمايش خداى تعالى كه مى‏فرمايد: ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ (سپس خداوند اجلى را مقرّر فرمود و اجلى ديگر در نزد او به نام و معلوم است) «1» فرمود: «اجل دو گونه است: اجلى حتمى، و اجلى موقوف، پس حمران به او عرض كرد: محتوم چيست؟ فرمود: آنچه كه خداوند آن را خواسته باشد، حمران عرض كرد: من اميدوارم كه اجل سفيانى از نوع موقوف (غير حتمى) باشد، امام باقر عليه السّلام فرمود: نه به خدا قسم كه آن از امور حتمى است». (2) 6- فضيل بن يسار از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: «از ميان كارها امورى موقوف هستند، و امورى حتمى، و سفيانى از جمله امور حتمى است كه چاره و گريزى از آن نيست». (3) 7- خلّاد صائغ از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «سفيانى را غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 420 چاره و گزيرى نباشد، و خروج نمى‏كند مگر در ماه رجب، مردى به آن حضرت عرض كرد: اى ابا عبد اللَّه هنگامى كه او خروج مى‏كند حال و وضع ما چگونه خواهد بود؟ فرمود: «هنگامى كه چنان شود شما به سوى ما روى آوريد». (1) 8- جابر جعفى گويد: «از امام باقر عليه السّلام در مورد سفيانى سؤال كردم: فرمود: چگونه ممكن است شما به سفيانى برسيد تا آنگاه كه پيش از او شيصبانى خروج كند او از سرزمين كوفان خروج مى‏كند و همانند چشمه آب از زمين مى‏جوشد، و كاروان شما را مى‏كشد، پس از آن منتظر سفيانى و خروج قائم عليه السّلام باشيد». (2) 9- علىّ بن أبي حمزه گويد: «از مكّه تا مدينه همراه موسى بن جعفر عليهما السّلام بودم، روزى به من فرمود: اى علىّ اگر همه اهل آسمانها و زمين بر بني عبّاس خروج كنند زمين از خون همه آنان سيراب مى‏شود (و حقّ روى كار نيايد) تا آنگاه كه سفيانى خروج كند، به آن حضرت عرض كردم: اى سرور من امر او از حتميّات است؟ فرمود: آرى، سپس اندكى سر به زير افكند و بعد سر برداشت و فرمود: حكومت بني عبّاس حيله و نيرنگ‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 421 است، از بين مى‏رود تا جايى كه گفته شود: ديگر چيزى از آن به جاى نمانده است، سپس دوباره شروع به شكل‏گيرى مى‏كند تا جايى كه گفته شود: چيزى بر سر آن نگذشته است». (1) 10- ابو هاشم داود بن قاسم جعفرىّ گويد: «ما در محضر امام جواد عليه السّلام بوديم و سخن از سفيانى به ميان آمد و آنچه در روايات آمده كه كار او از حتميّات است، من به آن حضرت عرض كردم: آيا خدا را در امور حتمى بدائى پديد مى‏آيد؟ فرمود: آرى، به آن حضرت عرض كرديم: پس با اين ترتيب ما مى‏ترسيم كه در مورد قائم نيز خدا را بدائى حاصل شود، فرمود: همانا قائم از وعده‏ها است، و خداوند خلاف وعده خود رفتار نمى‏كند» (يعنى خداوند وعده فرموده كه كسانى كه ايمان آورده‏اند از شما و شايستگان را خليفه زمين گرداند). (2) 11- حسن بن جهم گويد: «به امام رضا عليه السّلام عرض كردم: خداوند حال شما را اصلاح فرمايد ايشان بازگو مى‏كنند كه سفيانى در حالى قيام مى‏كند كه دولت بني عبّاس از ميان رفته است، فرمود: دروغ مى‏گويند او قيام مى‏كند و سلطنت بني عبّاس همچنان برپا است»، (شايد سفيانى متعدّد باشد يا حكومت بني عبّاس دوباره تجديد شود چنان كه‏ غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 422 در خبر نهم گذشت». (1) 12- عبد اللَّه بن أبى يعفور گويد: امام باقر عليه السّلام به من فرمود: «همانا واقعه‏اى براى فرزندان عبّاس و مروانىّ در قرقيسياء روى خواهد داد كه پسر نوجوان در آن پيشامد پير گردد و خداوند هر گونه يارى را از ايشان برگيرد، و به پرندگان آسمان و درندگان زمين الهام كند كه: از گوشت تن ستمگران خود را سير كنيد، سپس سفيانى خروج خواهد كرد». (2) 13- هشام بن سالم از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «هنگامى كه سفيانى بر شهرهاى پنجگانه تسلّط يافت نه ماه براى او بشماريد- و گمان هشام اين است كه آن شهرهاى پنجگانه عبارت است از: دمشق، فلسطين، اردن، حمص و حلب-». (3) 14- حارث همدانى از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «مهدى داراى چشمانى است كه سياهى آن فرو افتاده (شايد مخمور) و موى تابدار است، و بر غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 423 گونه‏اش خالى است، مبدأ او از سوى مشرق است و چون چنان شود سفيانى خروج كند و به اندازه دوران باردارى يك زن كه نه ماه است حكومت خواهد كرد، در شام خروج مى‏كند و مردم شام او را گردن مى‏نهند جز چند طايفه از آنان كه بر حقّ پايدارند، خداوند آنان را از خروج به همراهى او نگه مى‏دارد و با سپاهى بسيار (پر تاخت و تاز) به مدينه مى‏آيند تا آنگاه كه به دشت مدينه مى‏رسد خداوند او را به زمين فرو مى‏برد و اين همان فرمايش خداى عزّ و جلّ است در كتاب خود كه وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ- الآية: (اگر ببينى- آنان را در حال مرگى سخت پر عذاب- آن هنگامى كه هراسانند پس هيچ عذابي از آنان فوت نشود و از مكانى نزديك- زير قدمهايشان- گرفتار مى‏شوند). «1» (1) 15- هشام بن سالم از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «يمانى و سفيانى همچون دو اسب مسابقه‏اند». (2) 16- مغيرة بن سعيد از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: [امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:] «هنگامى كه دو نيزه در شام برخورد كنند (ردّ و بدل شوند) غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 424 از يك ديگر باز نگردند مگر آنكه نشانه‏اى از نشانه‏هاى خداوند پديدار شود، عرض شد: اى امير المؤمنين آن نشانه چيست؟ فرمود: زلزله‏اى است كه در شام روى مى‏دهد و در آن بيش از صد هزار تن به هلاكت مى‏رسند، خداوند آن واقعه را رحمتى براى مؤمنان و عذابي براى كافران قرار مى‏دهد، چون چنان شود پس به سوار اين مركبهاى سفيد و سياه و گوش و دم بريده بنگريد و نيز به پرچمهاى زرد، كه از مغرب روى مى‏آورد تا به شام برسند و اين به هنگام بزرگترين بيتابى و اندوه و مرگ سرخ است، پس وقتى چنان شد به فرو ريختن قريه‏اى از دمشق كه به آن حرستا گفته مى‏شود بنگريد، و چون چنين شود پسر جگرخواره (هند) از وادى يابس (درّه خشك) خروج كند تا بر منبر دمشق نشيند و چون چنين شود منتظر خروج مهدى [عليه السّلام‏] باشيد» (ظاهرا در اين روايات از نوع حكومت تعبير به شخص شده است و سفيانى يا ديگر اسماء ذكر شده نماد نوع حكومت است نه شخص). (1) 17- يونس بن أبى يعفور گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام مى‏فرمود: «هنگامى كه سفيانى خروج كند سپاهى به طرف ما و سپاهى به طرف شما گسيل مى‏دارد، چون چنان شد شما نزد ما بيائيد با [هر] وسيله و مركب ناهموار و سخت يا هموار و آرام». غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 425 (1) 18- محمّد بن مسلم از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: «سفيانى سرخ‏روئى سفيد پوست و زاغ چشم است، هرگز خدا را پرستش ننموده و هرگز نه مكّه را ديده و نه مدينه را، مى‏گويد: خدايا خون خويش را (از مردم) مى‏طلبم هر چند با رفتن در آتش باشد، خدايا خون خويش را مى‏طلبم هر چند با رفتن در آتش باشد».

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





لینک ثابت

تمامی حقوق مادی و معنوی " مباحث آخرالزمان " برای " شهاب الدین میهن پرست " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم